اقتصاد به زبان ساده ( ریسک گریزی )

چه چیزی برخی جوامع را از بقیه ثروتمند تر می‌کند؟ چرا بانک ها ورشکسته می‌شوند؟ مالیات چقدر باید باشد؟ اینها سوالاتی هستند که اقتصاددان‌ها باید به آنها پاسخ دهند، اما اغلب بر سر آن اختلاف نظر دارند. از دید یک انسان عادی، اقتصاد یک زبان ناشناخته است: زبانی سرشار از اصلاحات پیچیده و ریاضیات پیشرفته. اخبار اقتصادی از دید چنین فردی  غیر قابل درک است و نمی‌فهمد چرا قیمت سهام بالا و پایین می‌رود و اقتصاد از یک بحران به دامن بحران بعید می‌افتد. در حقیقت، زیر جبه اصلاحات تخصصی اقتصاد، این دانش از چند اصل ساده بیشتر تشکیل نشده است.

ما در اقتصادبه زبان ساده گوشه ای از نظریات در باب عملکرد اقتصاد و نحوه مدیریت آن را به شما نشان خواهیم داد.

ریسک گریزی

فرض کنید سکه بیندازیم و اگر شیر آمد، من 1000 دلار به شما بدهم. اگر خط آمد، پولی به شما نخواهم داد. از آنجایی که احتمال وقوع شیر یا خط یک به دو است، می توانیم بگوییم که ارزش مورد انتظار از پرتاب سکه 500 دلار است. با دانستن این نکته، فرض کنید من گزینه دیگری به شما بدهم: یا با همین شرایط سکه بیندازیم یا همین الان به شما 490 دلار نقد بدهم.

طبق نظر اقتصاد دان ها، اگر شما 490 دلار را انتخاب کنید، پس ریسک گریز هستند: یعنی حاضرید دستاورد کمتر را بپذیرید تا فقط از یک شرط بندی سرشار از ریسک که ممکن است نفعی برایتان نداشته باشد، شانه خالی کنید. دلیل مسئله این است که رنج شکست خیلی بیشتر از لذت پیروزی است. اگر بازی این بود که با آمدن شیر من به شما 100 دلار بدهم و با هم می‌رفت. همین ریسک گریزی دلیل وجود بازار بیمه است افراد ریسک گریز حاضرند مبلغی را سالانه به شرکت های بیمه بدهند تا از احتمال روبه رو شدن با یک ضرر بزرگ تر  پیشگیری کنند.