چه چیزی برخی جوامع را از بقیه ثروتمند تر میکند؟ چرا بانک ها ورشکسته میشوند؟ مالیات چقدر باید باشد؟ اینها سوالاتی هستند که اقتصاددانها باید به آنها پاسخ دهند، اما اغلب بر سر آن اختلاف نظر دارند. از دید یک انسان عادی، اقتصاد یک زبان ناشناخته است: زبانی سرشار از اصلاحات پیچیده و ریاضیات پیشرفته. اخبار اقتصادی از دید چنین فردی غیر قابل درک است و نمیفهمد چرا قیمت سهام بالا و پایین میرود و اقتصاد از یک بحران به دامن بحران بعید میافتد. در حقیقت، زیر جبه اصلاحات تخصصی اقتصاد، این دانش از چند اصل ساده بیشتر تشکیل نشده است.
ما در اقتصادبه زبان ساده گوشه ای از نظریات در باب عملکرد اقتصاد و نحوه مدیریت آن را به شما نشان خواهیم داد.
قانون اول اقتصاد این است که وقتی قیمت کالایی بالا میرود، افراد تقاضای کمتری برای آن خواهند داشت و وقتی قیمت کالایی پایین میآید، تقاضای مشتری برای آن بالا خواهد رفت. با این که این پیشبینی نسبتا درست است، اما مثل هر قانون دیگری از پیشفرضهایی استفاده شده است که ممکن است همیشه در عمل دیده نشوند. مثلا وقتی یک فروشنده خودرو قیمتهای خود را پایین میآورد، ممکن است برای خرید کالاهای او صف بسته شود. اما اگر مشتری به کیفیت کالا اطمینان نداشته باشد، چه میشود؟ قیمت پایین ممکن است نشانه بیکیفیتی خودروها تلقی شود و برعکس باعث فروش کمتر آن شود. علاوه بر این، فاکتورهای دیگری هم در تعیین قیمت یک کالا نهفته است که ممکن است روی تقاضای آن تاثیر بگذارد: سلیقه مشتری ممکن است تغییر کند یا تغییر در قیمت کالاهایی که جایگزینهای نزدیک هستند ممکن است روی تقاضا برای آن تاثیر بگذارند. انواع خاصی از کالاها وجود دارند، مانند کالاهایی که برای به رخ کشیدن ثروت استفاده میشوند ( و به آنها "مصرف انگشت نما " گفته میشود)، که اگر قیمت بالا رود، تقاضا برای آن هم بالا میرود.
نظرتان را با ما به اشتراک بگذارید